اگر مسلمان به کتاب خدا و سنّت پیامبرش محمد ـ صلی الله علیه و سلم ـ بنگرد، نمیبیند که هیچ دین، نظام، قانون یا آیینی از میان آیینهای پیشین، همانند این دین بزرگ به مهربانی و مهرورزی توجه ویژه داشته باشد. خداوند کتاب ارجمند خویش را که قانون اساسی مسلمانان است، با این آیهی مهمّ آغاز کرده است: «بسم الله الرّحمن الرّحیم». این آیه حاوی دو اسم یا صفت از اسامی والای خداوند متعال است که عبارت است از «الرّحمن»، که بر رحمت فراگیر و گسترده دلالت دارد: «و رحمتی وسعت کل شیء»، (رحمت من هر چیزی را فراگرفته است)، خواه انسان باشد یا حیوان یا هر موجود دیگری که در سرای هستی است. خدا او را از سر مهرش آفریده و از روی رحمتش هدایت کرده است، با رحمت میزید و با رحمت میمیرد. همگان از رحمتش برخوردارند و به ایشان رزق و نعمتهای غیر قابل شمارش بخشیده است.
«رحیم»، بیانگر رحمتی است که مخصوص بندگان شایسته و مستحق در آخرت میباشد.
این آیهی گرانقدر در آغاز همهی سورهها به جز سورهی توبه تکرار میشود. اما به جای سورهی توبه، در سورهی نمل دوبار ذکر شده تا تعداد «بسم الله الرحمن الرحیم» در قرآن با تعداد سورههایش برابر باشد.
قرآن با سورهی فاتحه آغاز میشود و فاتحه هم با «الحمدلله رب العالمین» شروع میگردد. و ربوبیت یعنی رشد اندک اندک انسان تا به مراتب کمالی برسد که خداوند برایش اراده کرده است. این نیز نشان رحمت و حتی اوج رحمت است. دوباره همان صفات رحمان و رحیم در این جا هم تکرار میشود.
بیش از 300 بار رحمت با انواع، اشکال، اماکن و مراتبش در قرآن کریم تکرار میشود و اگر کلماتی که دارای مفهوم رحمت هستند، همانند رأفت و... را بر آن بیفزاییم، آیات دال بر رحمت در اسلام به بیش از 1000 بار، یا یک ششم کل آیات قرآن کریم، میرسد.
قرآن کریم تنها به این اهتمام اساسی به رحمت بسنده نکرده است، بلکه حتی رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ و رسالت ایشان را نیز نماد مهرورزی دانسته است: «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین». (تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادهایم).
پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ این ویژگی را در مسیر، سیرت، تعامل با مردم و در نرمی با همهی مردم مسلمان و غیر مسلمان، جز جنگجویان و تجاوزگران، به کار میبرد. جز در حالت تجاوز و دشمنی، رسول الله مهربانترین انسان بود؛ ابوجهل او را در روز آزار میداد، ولی رسول الله شب برایش دعا میکرد: «اللهم اعز الإسلام بأحد العمرین». (خدایا اسلام را با یکی از دو عمر سربلند گردان).
هنگامی که رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ از سوی نادانان و کودکان به شدت آزار دید و او را با سنگ زدند و پاهای مبارکش را خونآلود کردند، زیر درختی نشست و با خداوند سبحان و متعال مناجات کرد و گفت اگر تو بر من خشمگین نباشی، باکی ندارم. در این هنگام مأمور کوهها و دیگر قدرتهای خدا برایش نمایان شدند و اجازه خواستند تا مردمانی را که او را آزار داده بودند، نابود نمایند، اما نپذیرفت و برایشان دعا کرد: شاید خداوند از نسلشان کسانی را برآورد که خدا را بپرستند و به او شرک نورزند.
پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ امتش را بر پایهی رحمت تربیت کرد و ایمان را با مهرورزی پیوند زد: «من لایرحم لایُرحم»، (هر کس رحم نکند، مورد رحمت قرار نمیگیرد). «ارحموا من فی الأرض یرحمکم من فی السماء»، (بر آن که روی زمین است، رحم کنید، تا آن که در آسمان است بر شما رحم کند). «لن تؤمنوا حتی تراحموا»، (هرگز ایمان ندارید، تا به یکدیگر رحم کنید). گفتند: ای رسول خدا، همگی ما مهربان هستیم. فرمود: «إنه ليس برحمة أحدكم صاحبه، ولكنها رحمة الناس رحمة العامة»، (این با مهربانی یکی از شما با دوستش صورت نمیگیرد؛ که با مهرورزی به مردم و همگان است). رحمت عمومی شامل انسانهایی است که به تو نیکی کرده و نیز انسانهایی که به تو بدی کردهاند. رسول الله یاران بزرگوارش را چنین پرورش داد.
اقرع بن حابس باری نزد رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمد و دید که ایشان حسن و حسین ـ رضی الله عنهما ـ را میبوسند. او پرسید: آیا کودکانتان را میبوسید؟ من ده فرزند دارم که هرگز هیچ کدامشان را نبوسیدهام. پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ در پاسخش گفتند: «أَوَ أملكُ لك أن نزعَ الله من قلبك الرحمة»، (وقتی خدا از دلت مهربانی را بیرون کشیده است، آیا من میتوانم برایت کاری بکنم؟) رحمت از دل هر کس گرفته شد، خداوند سبحان او را مورد رحمت قرار نمیدهد.
پس از قرآن کریم و سیرت نبوی که ذکر موارد رحمت در آنها به ساعتها وقت نیاز دارد، به سیرت امتی میپردازیم که خداوند آنان را برای اهدافش برانگیخت: «کنتم خیر أمة أخرجت للناس»، (بهترین امتی بودید که برای مردم برون آمدهاید). این امت بدون حمایت و عنایت الهی پیدایش و رشد نیافت، زیرا خداوند آنان را برانگیخت و رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ ایشان را تربیت کرد. او 23 سال با اخلاقی نیکو و والا برای این کار وقت گذاشت. قرآن فرمود: «إنک لعلی خلق عظیم»، (به یقین تو بر خویی بزرگ هستی). این امت آمد تا نه تنها برای خود که برای همهی مردم خدمت کند و الگوی ایشان در مهربانی، رأفت قلبی، زبانی و رفتاری باشد.
از نظر اسلام، رحمت تنها به شفقت قلبی نیست، زیرا رحمت آن است که در آغاز دل را سرشار کند و سپس بر زبان جاری گردد و آن گاه بر اندامها نماد پیدا کند. باید همهی اندامها مهربان و خدمتگزار مردم باشند و خیرات و برکات را برای همگان فراهم کنند. «ليس الإيمان بالتمني ولا بالتحلي ولكن ما وقر في القلب وصدقه العمل»، (ایمان با آرزو و یا آراستگی نیست؛ ایمان آن است که در دل جای بگیرد و کردار آن را تأیید نماید). رحمت صفتی عملی است که از صفتی قلبی نشأت میگیرد. هر چیز اصلی دارد و اصل رحمت در دل است که زبان آن را اجرا میکند و سپس همهی اندامها آن را به ثمر مینشانند.
خداوند برای این امت اراده کرد که اخوت، عامل اصلی پیوندشان باشد: «إنما المؤمنون إخوة» (صرفا مؤمنان برادران یکدیگرند). برادر واقعی کسی است که در ایمان با تو پیوند دارد. این اخوت مبتنی بر مهربانی رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ با ماست که درگام بعدی مهربانی خودمان با یکدیگر است تا سرانجام به رحمت خدا برسیم. آیات قرآن کریم برای تربیت مردمانی آمد که در بیابانها میزیستند، و روشن است که اینگونه محیطها باعث خشونت و شدت میگردند. لذا تربیت به دقت و زمان بیشتری نیاز داشت تا این مردم را نرم، آرام و مهربان کند. این تربیت بسیار ثمربخش گردید، به عنوان مثال ابوذر غفاری هنگامی که بلال ـ رضی الله عنهما ـ را با سخنی آزرد و به او گفت: ای پسر زن سیاه، و پنداشت که این سخنی عادی است، چون تفاوتی بین سیاه و سفید نیست و همگی از نزد خدا هستند، ولی اسلام مانع این کار شد، زیرا طرف مقابل را آزار میداد. لذا وقتی ابوذر، که تربیت شدهی مکتب پیامبر بود، متوجه اشتباهش شد، گونهاش را بر خاک گذاشت تا خودش را تربیت کند و سوگند خورد که چهره از خاک بر نمیدارد، مگر آنکه بلال قدمش را روی آن بگذارد. اما بلال چنین نکرد، زیرا او را آمرزید و بوسید. آن دو یکدیگر را در آغوش گرفتند و برادر شدند.
امت ما که نیکیهای فراوانی در آن نهفته است، اما امروزه از اسلام تنها پوستش را گرفته است و عموم مردم از محتوا و مغز آن بیبهرهاند؛ فرد نماز میگزارد، ولی از پلشتی و زشتی دست برنمی-دارد، زکات میدهد، اما به دنبال فتواهایی است تا از آن معاف گردد و میخواهد خدا را بفریبد، درحالی که خداوند میگوید: «وفی أموالهم حق معلوم» (در أموالشان حقی مشخص است)، به راستی چگونه ساختمانهای بلند و آسمانخراش از زکات معاف میگردند، در حالی که یک مستمند بادیه نشین و روستایی به خاطر داشتن پنج شتر یا چهل بز باید به اجماع فقها زکات بپردازد؟! اسلام این گونه نیست و چیزی بر خدا پنهان نمیماند. ما حق نداریم با حیلهگری حرامی را حلال یا حلالی را حرام گردانیم. خداوند یهودیان را به خاطر حیلهسازی نفرین کرده است.
برادران بزرگوار، من اوضاع سدههای پنجم و هفتم هجری را در روزگار اشغالگری صلیبیان مطالعه کردهام، اما هیچ کدام از شرایط دشواری که تا کنون بر امت ما گذشته است را همانند شرایط امروزی ندیدهام، زیرا دشمنان در آن دورانها از خارج بودند، ولی امروزه مشکل اصلی از داخل است.
امروزه آیات رحمت را همانند نسلهای پیشین میخوانیم، ولی آیا دلهایمان به حال برادرانمان که در اردوگاهها از گرسنگی و سرمای سخت و برف و بوران جان میسپارند، میسوزد؟! سرمای حاصل از برفهایی که بسا در سی سال گذشته در این منطقه بی سابقه است! رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «ما من أهل عرصة يموت بينهم امرؤ جائع إلا برئت منهم ذمة الله ورسوله». (اگر در منطقهای یک نفر از گرسنگی بمیرد، تعهد خدا و رسولش از آنان برداشته میشود). در پیشگاه خدا چه پروندهای خواهیم داشت و چه پاسخی به او داریم در قبال رویدادهای سوریه، فلسطین و برادرانمان در غزه که وضع بهتری ندارند و همچنین در بیت المقدس، و عراق که شهر رمادی به کلی ویران شده است؟ داعش به شهرها و مناطق سنینشین یکی پس از دیگری وارد میشود و آنها را پشت سر هم رها میکند تا ویرانی کاملشان به دست نیروهای عراقی صورت گیرد. وضعیت موصل چه خواهد شد که با چهار میلیون نفر مورد هجوم قرار میگیرد؟ این یک تراژدی است!
مناطق کردستان تنها پناهگاه این آوارگان است که خودش نیز از عدم پرداخت حقوق رنج میبرد تا همگی از تهیدستی و نیاز با هم بمیرند. فقر در بیشتر کشورهایمان رایج شده است؛ در یمن مردم از گرسنگی در خود میپیچند و جان میدهند. از شما میخواهم به این مردمان کمک کنید. البته نمیخواهم همانند ابوبکر صدیق ـ رضی الله عنه ـ باشید که تمام اموالش را انفاق کرد، اما باید کوشید و کار کرد تا وقتی در پیشگاه پروردگار جهانیان مورد پرسش قرار میگیریم، جواب و دلیلی داشته باشیم.
رحمت فقط یک کلمه نیست تا بر زبان جاری گردد؛ که مهربانی و شفقتی واقعی در درون قلب است؛ حرکتی از سوی چشم است برای ریختن اشک، یا تحرکی از زبان تا سخنی درست بگوید یا کنشی از سوی اندامها تا دفاع کند، به تکاپو بیفتد و برای تحقق رحمت کاری بکند و خیزشی از سوی انسان است تا اموالش را برای برادران و خواهرانش فدا نماید.
وقتی از اوضاع اردوگاهها در سوریه، عراق، فلسطین و یمن سخن میگوییم [...] عرق شرم بر پیشانیمان مینشیند، نباید نفرین بر کسانی را فراموش کنیم که عامل اصلی این جنایات هستند و مردم بیگناه را میکشند. نیروهای خودسری که به نام مذهب و دین مردم را قتل عام مینمایند و از سوی ستمگران دیگری حمایت میشوند. «ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار...». (و به کسانی که ستم کردند، تکیه نکنید که آتش شما را دربرمیگیرد...).
انسانیت کجاست؟ وجدان امت اسلامی و بشری کجاست؟ سازمان ملل متحد، اتحادیهی کشورهای عربی و سازمان همکاریهای اسلامی کجاست؟ هر کدام به خودش مشغول است و از جنگهای داخلی و مذهبی رنج میبرد که دشمنان از آن بهره میبرند! همگی در پیشگاه خدا به میزان توان و امکانات خود مسؤول هستند. توصیه میکنم رحمت ارائه دهیم تا خدا هم به ما رحم کند، زیرا هر کس رحم نکند مورد رحمت قرار نمیگیرد. رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ هنگامی که دید جوجهی پرندهای از لانهاش برداشته شده، خشمگین شد. چه وضعی دارند مردمان و کودکانی که به ظاهر زندهاند، اما گویا در گورستان زندگی میکنند؟! امیدوارم هر کس بیندیشد که چگونه میتواند آیین مهر را که شرط ایمان است، در بین دیگران محقق گرداند.
نظرات